منتظران ظهور آقاصاحب الزمان
منتظران ظهور آقاصاحب الزمان 
قالب وبلاگ

در امتداد خزان ، روزها زمستانی

و در غیاب شما ، آفتاب زندانی

جسارت است ولی یک سوال می پرسم

چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟

ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند

نوادگان زمین خسته از پریشانی

چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد

برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟

چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز

به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی

دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر

در انتظار شما ای طلوع پایانی

شنبه 25 بهمن 1393 .:. 13:10 .:. saeid .:.

سلام ای ماه مهجور زمستانهای ابرآلود!
چرا دیگر نمی‌تابد سرودت از محاق رود

مگر روح اساطیر کهن باران بباراند
به روی سرزمین های اسیر حلقه‌های دود

به روی بام ها آیینه‌ها گرم تماشایند
افق های تباهی را برآ ای طلعت موعود

نفیر کوزه‌های تشنه ی اعصار می‌گوید
که عشق - این ماه سرگردان- زمانی این حوالی بود

تو را با خوشه ی پروین همیشه جستجو کردم
از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود

دلم را این پرستوی غریب آشیان بر دوش
بهار خاطراتت خوانده تا آفاق نامحدود

الا ای ماه مهجور زمستان های ابرآلود!
تو را تا کهکشان زخم موزونی دگر بدرود

شنبه 25 بهمن 1393 .:. 13:3 .:. saeid .:.

ازفکرگناه پاک بودن عشق است
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است

 

شنبه 25 بهمن 1393 .:. 12:38 .:. saeid .:.

ایجاز شاعرانه ی چشم تو تا کنون

ما را کشانده است به اعجازی از جنون

هر روز در هوای تو پرواز می کنیم

هر روز می شویم چو خورشید ، سرنگون

تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد

شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون

باید امید هر چه فرج را به گور برد

بیهوده می بری دل ما را ستون ستون...

این شعر هم ردیف غزل های چشم توست

زخمی نزن که قافیه افتد به خاک و خون


برچسب‌ها: شعرمرتضی آخرتیامام زمان
شنبه 25 بهمن 1393 .:. 12:34 .:. saeid .:.

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم

شنبه 25 بهمن 1393 .:. 12:32 .:. saeid .:.

يا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آيد

 

بنشسته سر راهش ، شايد  ز سفر آيد

تا چند بنالم زار  شب تا سحر از هجرش

كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد

هر دم كه رخش بينم خواهم دگرش ديدن

بازش نگرم شايد يك بار دگر آيد

 از ديده نهان اما اندر دل من جايش

 او را طلبم هر شب شايد كه ز در آيد

با كس نتوانم گفت من راز درون خویش

كز درد غم هجرش دل را چه به سر آيد

مي سوزم و مي سازم از درد فراق اما

تير غم او بر دل افزون ز شمَر آيد

"حيران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید

 

جمعه 24 بهمن 1393 .:. 10:25 .:. saeid .:.

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

 

 

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

 

 

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

  

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

  

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

 

جمعه 24 بهمن 1393 .:. 10:24 .:. saeid .:.

نام کتاب : آشتی با امام زمان علیه السلام 

تألیف : استاد محمد شجاعی

شاید همه یا اکثر کسانی که نام این کتاب را می خوانند یا می شنوند، در ابتدا این سوال به

ذهنشان خطور کند که آیا مگر ما با امام زمان علیه السلام ، با این شخصیت برجسته الهی و

آسمانی قهر هستیم که حالا چیزی به نام آشتی مطرح باشد؟

آن چه این کتاب در صدد بیان آن است، این است که ما می توانیم با امام زمان علیه السلام

قــهر باشیم، ولی در عین حال اهل عبادت، عزاداری، عمل صالح و خیر نیز باشیم و کارهایمان هیچ

ربطی به حضرت نداشته باشد و اگر داشته باشد، بسیار کم و ناچیز و غیر مؤثر باشد.

کتاب آشتی با امام زمان علیه السلام در چهار بخش تنظیم شده است که به ترتیب از مباحث

نظری شروع و به مباحث عملی و کاربردی نیز مباحث روز خاتمه می یابد.

بخش اول درباره انسان و حیات ابدی اوست و شامل مطالبی بسیار گرانقدر با ادبیاتی نوین در این

مورد است.

بخش دوم غم نامه ای از مظلومیت، تنهایی و اضطرار امام زمان علیه السلام و بی مهری ها و

بی وفایی ها و جفاهایی است که ما نسبت به ایشان روا داشته ایم و همچنین راه آشتی و جبران

تقصیرهای گذشته و حال در این بخش بیان شده است.

بخش سوم به چشم اندازهای روشن و شادی بخش از آینده انقلاب اسلامی و ملت ایران و آینده

جهان می پردازد. بخش چهارم نیز به وظایف عملی و نظری ما درباره حضرت و همچنین معنای انتظار

و خدمت به حضرت پرداخته است.

مطالعه کتاب «آشتی با امام زمان علیه السلام» برای همه کسانی که در اندیشه داشتن رابطه ای

خوب و صمیمی و در عین حال انجام وظیفه در قبال پدر واقعی و امام خویش هستند، توصیه می گردد.

 

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:52 .:. saeid .:.

کاش بر خیمه ی سبزت گذرم می افتاد

کاش بـر صـورت ماهـت نـظرم مـی افتاد

کاش از چشم تر تو دو سه قـطره بـاران

پـسر فـاطمه بـر چـشـم تـرم مـی افتاد

کاش در لـحظـه ی تــاریـک گـنـاهان آقـا

مـرده بودم به خـدا بـال و پـرم مـی افتاد

کاش از سوی تو ای صاحب ما یک قرعه

گـریـه و نـاله به وقـت سـحرم مـی افتاد

کاش آن روز کـه در کـربـوبلا مـی باشی

لـحظه ای هم گذر من به حرم می افتاد 

کاش هر جمعه که می شد فقط از عشق خودت

فـکـر دنـبـال تـو گـشـتـن بـه سـرم مـی افـتـاد ...

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:36 .:. saeid .:.

صدای خش خش برگ؛زیر قدم های باد.

صدای آتش بی کسی؛زیر سایه های غیبت .

صدای خنجر؛صدای خون؛ صدای فریادآدمیان؛

آری همه وهمه در یک نگاه:   صدای گناه

آقا جان؛ مولای بی کران ها؛ شکستیم؛

پیمان خود ۱۲ بار شکستیم؛

ولی به خدا قسم نمی دانستیم؛ که کمرمان میشکند؛

به خدا نمی دانستیم یتیمی این چنین سخت باشد؛.....

مولای من؛حال که تو را ذکر می کنم حال که صدایت را از

نزدیکای غربت گناهانم می شنوم؛دوباره می بندم؛

دوباره عهد می کنم؛

مولا جان؛ به خدا بس است؛ به خدا دل آسمان خونست و زمین آشوب؛

به خدا پشت وپناهمان و همه امیدمان به سوی توست....

به ما عاشقانت رحم کن؛هر چند گنه کاریم.

هرچند حریمت را با گناهانمان چاک چاک کردیم.

بی نشانم ولی راهم دهید

سروپا زگناهم ولی جایم دهید

تشنه ی ظهورم؛... شاید آبم دهید...

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:35 .:. saeid .:.

سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان،

سلام انتظار منتظران

می خواهم از جور زمانه بگویم ،

می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان

آدمی است ناتوان.

پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام.

آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان:

مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم.

از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم.

بیا و این انتظار مرا پایان بده.

خسته ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم.

چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را

پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می دانی چند جوان هم سن و سال من آواره

اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش

چند پیش بود که خوابت را دیدیم گفته بودی می آیی و به اندازه تمام سال های نبوده ات با من حرف می زنی و

به درد دل من گوش می دهی اما تا خواستی بگوئی کی و کجا؟، از خواب پریدم و از آن شب به بعد دیگر نمی

خوابم.

راستش می ترسم.

می ترسم بیائی و من خواب باشم. می ترسم بیائی،

همه تو را ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم.

هنوز هم می ترسم...

حس می کنم با این که شبهاست خواب به چشم ندارم اما در خواب غفلتم.

بیا و بیدارم کن. بیا و هشیارم کن.

بیا و همه جهانیان را از خواب غفلت بیدار کن.

همه به خواب سنگین جهل فرورفته اند و صدای مظلومان و دل شکستگان را نمی شنوند.

خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده.

ای منجی عالمیان ، جهان در انتظار توست مسافر من 

 

 
پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:32 .:. saeid .:.

او با کوله باری از صبر می آید،

 

او شمشیر علی را در دست می گیرد تا نامردان را سرکوب کند

و برای هدایت مردمان قرآن را می آورد،

 او مثل ستاره ای درخشان در تیره ترین شب و مثل کوه بلندی در جنگل وحشت انگیز ظاهر می شود.

 او با قرآن محمد(ص) در سینه و شمشیر علی در دست و با مهر زهرا و صبر حسن و شجاعت حسین

می آید.

سر تا پای او نبوت و ولایت است .او صفات همه پیامبران را با خود به همراه دارد.

او با ظهورش دین را بر همه جهان حکم فرما می سازد

 و قیامش مانند قیامت و از بین برنده همه گناهان،

 و نامش از بین برنده همه نامردی هاست و سرانجام اوست که کافران را به سزای اعمالشان می رساند

 و رسالت پیامبران و زحمات آنان را نتیجه می بخشد. همه مسلمانان چشم انتظارند.

 ای مهدی، پس کی می آیی؟

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:32 .:. saeid .:.

از جمله نعمت های باطنی و ارزشمند که خداوند به ما ارزانی داشته و ما آن گونه که شایسته

است قدر آن را نمیدانیم نعمت وجود امام زمان(ع)است ایشان متعلق به گروه یا فرقه خاصی

نیست اومتعلق به همه است او واسطه رحمت و فیض الهی است هر کس هر چه دارد به برکت

وجود اوست اما اکثر مردم او را نمیشناسند و با وی ارتباط ندارند.

یکی از دلایل این معضل بزرگ این است که مردم آن طور که باید امام را نمی شناسند معنای نگه

داشتن حرمت حضرت مهدی(عج)را نمی دانند و برای ایشان ارج و بهایی قائل نیستند.

اگر ما نسبت به حضرت مهدی(ع)شناخت داشته باشیم و ایشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود

ببینیم کاری را که ایشان دوست ندارند و نمی پسندند هرگز انجام ندهیم در نقطه ی مقابل کسانی

 که ازاین شناخت محروم هستند به جاهلیت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسیاری

میشوند.

کسی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نمی شناسند به مرگ جاهلیت مرده است.دلیل دیگر

کردار ناپسندانه ما در محضر خدا و امام زمان(ع)غفلت است ما خدا و امام زمان(ع)را می شناسیم

و حضور او را حس می کنیم معرفت امام در دست ماست و دوست هم نداریم از او دور باشیم اما

 دست به کارهایی میزنیم که موجب میشود خداوند و اهل بیت(ع)از ما متنفر گردد این به غفلت ما

باز می گردد باید برای زدودن گرد و غبار غفلت از خانه دل خود چاره ای بیندیشیم.

 راه های ارتباط با امام زمان(ع)


ادامه مطلب
پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:25 .:. saeid .:.

آه مي کشم تو را , با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا , اي کرامت بهار 

در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند

کارواني از شهيد , کارواني از بهار 

اي بهار مهربان , در مسير کاروان

گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار 

بر سرم نمي کشي , دست مهر اگر , مکش

تشنه محبتند , لاله هاي داغ دار 

دسته دسته گم شدند , مهره هاي بي نشان

تشنه تشنه سوختند , نخل هاي روزه دار 

مي رسد بهار و من , بي شکوفه ام هنوز

 آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 18:24 .:. saeid .:.

 

چه دیده ها که دوخته به در شده و نیامدی

چه عمرها ز دوری تو سر شده و نیامدی

چه روزها که تا به شب نام توبرده شد به لب

چه چشمها که از غم تو تر شده و نیامدی

شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی

ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی

بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان

اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی

تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین

و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی

صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما

ز دوری رخ تو خونجگر شد و نیامدی

از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام

به حق مادری که منتظر شد و نیامدی

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 16:11 .:. saeid .:.

 

 

به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند.

 

سلام ، سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده

است .

سلام ، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با

زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.

سلام ، سلام مولای من

ای آقای من و ای مولای ، زبان ، بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد و ای شهسوار شبهای بدون سحر ،

و ای مونس همدم یتیمان بدون پدر ، ای آقای من جاده ی سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که

کُمِیتِ کمیلشان لنگ می زند و نوای ندبه شان دلی را به چنگ نمی زند.

آقای من ، مهدی من ، دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم و بگویم که دگر گناه

نمیکنم ، حرام را نگاه نمی کنم ، پا به هرجایگاه نمی کنم و پناه به هر پناهگاه نمی کنم .

ای آقا و مولای من ، می دانم دیدن این چنین یوسفی ، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم ، با

روشنی دلی ، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر

کنعان برساند و بگوید که انتظـار ، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد.

ای آقای من و ای مولای من ، پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم ، تا شاید خبری از آشناترین ،

آشنای هستی ، که در دل سیه و تاریک ما گم شده است ، دریابم و ندایی را که از آهنگ خوش ندبه ی

جمعه ها ، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم .

ای آقا و مولای من ، چشمانم بهانه می گیرند ، که چقدر به جاده ی انتظار نگه کردیم و هر روز از نسیم دل خبر

زآشنا گرفتیم و خیره شدیم ، باز هم جز آن نسیم که خبری  از انتظاری دوباره داشت ندیدیم .

ای آقای من ، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان ، جمعه را میعادگاهی می دانم که

وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد .

سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا «عج»

صلوات

 

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 16:10 .:. saeid .:.

کاش بر خیمه ی سبزت گذرم می افتاد

کاش بـر صـورت ماهـت نـظرم مـی افتاد

کاش از چشم تر تو دو سه قـطره بـاران

پـسر فـاطمه بـر چـشـم تـرم مـی افتاد

کاش در لـحظـه ی تــاریـک گـنـاهان آقـا

مـرده بودم به خـدا بـال و پـرم مـی افتاد

کاش از سوی تو ای صاحب ما یک قرعه

گـریـه و نـاله به وقـت سـحرم مـی افتاد

کاش آن روز کـه در کـربـوبلا مـی باشی

لـحظه ای هم گذر من به حرم می افتاد 

کاش هر جمعه که می شد فقط از عشق خودت

فـکـر دنـبـال تـو گـشـتـن بـه سـرم مـی افـتـاد ...

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 16:7 .:. saeid .:.

در بعضی از روایات اشاره شده است که در آخرالزمان دجال خواهد آمد . منظور از دجال چیست؟

 آیا در جامعه کنونی ما مصداق دارد؟ 

دجال از ریشه «دجل » به معنای دروغگوی حیله گر است . اصل داستان دجال در کتاب های مقدس

مسیحیان است . (۱) در انجیل این واژه بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح باشند و یا

«پدر و پسر» را انکار کنند، به عنوان دجال یاد شده است . به همین جهت در ترجمه انگلیسی کتاب های

مقدس مسیحی، واژه آنتی کریست (Antichrist یعنی ضد مسیح به کار رفته است ).

در روایات زیادی از اهل سنت، خروج دجال از نشانه های برپایی قیامت دانسته شده است . (۲)

در کتاب های روایی شیعه، تنها دو روایت در مورد خروج دجال به عنوان یکی از علائم ظهور حضرت مهدی

(عج) آمده است (3) که هیچ یک از آن ها از نظر سند معتبر و قابل قبول نیست .

بنابراین، از نظر منابع شیعی، دلیل معتبری بر این که خروج دجال یکی از علائم ظهور باشد، وجود ندارد;

اما در عین حال با توجه به روایات زیادی که در منابع اهل سنت آمده است، احتمال این که اصل قضیه

دجال به طور اجمال صحت داشته باشد; وجود دارد . البته حتی اگر اصل قضیه دجال صحت داشته باشد،

بی تردید بسیاری از ویژگی هایی که برای آن بیان شده، افسانه به نظر می رسد . 

پس، اصل قضیه دجال امری محتمل و ممکن، می نماید . اکنون این سؤال مطرح است که مقصود از دجال

چیست؟ درباره مصداق این واژه دو احتمال وجود دارد: 

۱. با توجه به معنای لغوی «دجال » ، مقصود از آن نام شخص معینی نیست; بلکه هر کسی که با

ادعاهای پوچ و بی اساس و با تمسک به انواع اسباب حیله گری و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال

است . 

بر این اساس، دجال ها متعدد خواهند بود . وجود روایاتی که در آن سخن از دجال های متعدد رفته است،

این احتمال را تقویت می کند; مانند: «قال رسول الله (ص): یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین

رجالا; (۴) پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال خروج خواهند کرد» . 

بنابراین احتمال، در حقیقت قضیه دجال بیانگر این مطلب است که در آستانه انقلاب امام مهدی (عج)

افراد حیله گر برای نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلی، همه تلاش خود را به کار می گیرندتا با تزویر و

حیله گری مردم را نسبت به اصالت و تحقق آن انقلاب و استواری رهبریش، دچار تردید سازند . این که در

همین روایات تاکید شده است: «هر پیامبری امت خویش را از خطر بر حذر داشته است » ، خود تاییدی

دیگر بر همین احتمال است که مقصود از دجال، هر شخص حیله گر و دروغ گویی است که قبل از خروج

حضرت مهدی (ع) در صدد فریب مردم است . 

۲ . دجال، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر همه جهان است . 

استکبار با ظاهری فریبنده و با قدرت مادی، صنعتی و فنی عظیمی که در اختیار دارد، سعی می کند

مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند . بر این اساس است که پیامبران امت های

خود را از فتنه دجال بیم داده اند: «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال ... ; (۵) هیچ پیامبری مبعوث

نشد مگر آن که قومش را از فتنه دجال بر حذر داشت » ، در حقیقت آنان را از افتادن به دام مادیت و ورطه

حاکمیت طاغوت و استکبار جهانی بر حذر داشته اند . پس احتمال می رود منظور از دجال - با آن شرایط

و اوصافی که در این روایات برای او شمرده شده - همان استکبار جهانی باشد; مثلا در اوصاف دجال گفته

شده «کوهی از طعام و شهری از آب به همراه دارد» کنایه از امکانات عظیم و گسترده ای که استکبار در

اختیار دارد . (۶) 

پی نوشت: 

1 . رساله یوحنا، بابا 2، آیه 18و22 . 

2 . سنن ترمذی، ج 4، ص 507 - 519 . 

3 . کمال الدین صدوق، ص 525 و 526 . 

4 . کنزالعمال 14، ص 200 . 

5 . بحارلانوار، ج 52، ص 205 . 

6 . رجوع کنید به: الف) چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات قم، جمعی از

نویسندگان، ص 289 . 

ب) دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 223 .

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 15:4 .:. saeid .:.

 

www.nazpatogh.com | جملات و متن های زیبا در موردامام زمان(عج)

 

این جمعه ها که ختم به مختار میشود

بدجور دل ، طالب دیدار می شود

ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم

شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .

.

.

.

وقتی میگیم خدا کند که بیایی

شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .

.

.

.

روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند

خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند

پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .

.

.

.

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟

شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما

.

.

.

منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه

یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه

.

.

.

ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر

از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .

.

.

.

لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید

سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .

.

.

.

تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!

گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .

.

.

.

به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود

دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود

همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند

که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .

.

.

.

من برای آمدنت ای تک سوار گل دل را پر پر

قران به سر گرفته فریاد کنان باز نوحه سر می کنم

اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .

.

.

.

تا نقش تو هست نقش آیینه ما

بوی خوش گل نشسته در سینه ما

در دیده بهار جاودان می شکفد

با یاد تو ای امید دیرینه ما . . .
.

.

.

یک روز نسیم خوش خبر می آید

بس مژده به هر کوی و گذر می آید

عطر گل عشق در فضا می پیچد

می آیی و انتظار سر می آید . . .

.

.

.

ماندیم به داغ انتظارت، مددی

ما و غم ودرد بی شمارت، مددی

دلخسته از این غمی که در ریشه ماست

در آرزوی فجر بهارت، مددی

.

.

.

ای راحت دل، قرار جانها برگرد

درمان دل شکسته ما، برگرد

ماندیم در انتظار دیدار، ای داد

دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .

.

.

.

دل از ما برد و روی از ما نهان کرد

خدایا با که این بازی توان کرد

تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی

دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود . . .

.

.

.

عصریست غریب و آسمان دلگیر است

افسوس برای دل سپردن دیر است

هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت

عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .

.

.

.

نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست

نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست

نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست

که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست . . .

.

.

.

خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه

اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه

دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه

ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه . . .

.

.

.

گر پرده زرخ باز نماید مهدی(عج)

از خلق جهان دل برباید مهدی(عج)

ای شیعه چنان منتظر مولــی باش

گویی که همین جمعه بیاید مهدی(عج) . . .

.

.

.

جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار

جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار

جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟

.

.

.

صبح بی‌تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد / بی‌‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد

بی‌تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی / عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد

تعجیل در فرجش صلوات

.

.

.

یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد / به درد عشق درمان خواهد آمد

غبار از خانه های دل بگیرید /که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .

(اللهم عجل لولیک الفرج)

 

پنج شنبه 23 بهمن 1393 .:. 14:55 .:. saeid .:.
صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 21 صفحه بعد
.: Weblog Themes By SamenTheme :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران ظهور آقاصاحب الزمان و آدرس saeid761.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





برچسب‌ ها
طراح قالب
ثامن تـــم
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 56
بازدید هفته : 140
بازدید ماه : 138
بازدید کل : 365513
تعداد مطالب : 419
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1